باز كن پنجره را
باز كن پنجره را و به مهتاب بگو
صفحه ذهن كبوتر آبي است
خواب گل مهتاي است
اي نهايت در تو ،ابديت در تو
اي هميشه بامن،تا همبشه بودن
باز كن چشمت را تا كه گل باز شود
قصه ي زندگي آغاز شود
تا كه از پنجره چشمانت،عشق آغاز شود
تا دلم باز شود تا دلم باز شود
دلم اينجا تنگ است،دلم اينجا سرد است
فصلها بي معني آسمان بي رنگ است
سرد سرد است اينجا،باز كن پنجره را
باز كن چشمت رافگرم كن جان مرا
اب هميشه آبي اي همبسه دريا
اي تمام خورشبد ،اي هميشه گرما.
برچسب : از پنجره کنی نگاه, نویسنده : 8nasime-eshg2 بازدید : 247